معلم

متن مرتبط با «تاریکی» در سایت معلم نوشته شده است

دانلود رمان تاریکی شهرت از ص.مرادی

  • دانلود رمان تاریکی شهرت از ص.مرادیدر این پست رمان تاریکی شهرت را اماده کردیم.برای دانلود رمان تاریکی شهرت از ص.مرادی در ادامه همراه ما باشید.از شدت درد و فشار به گریه می‌افتم._ حالم بده...دارم می‌میرم...این دفعه بدتر از همیشه‌اس! دیگه مسکن هم اثر نداره!کمکم می‌کند سمت تخت برگردم. آرام درازم می‌کند و به محض برداشتن شالم، موهایم را از روی پیشانی عرق کرده‌ام کنار می‌زند._ یکم تحمل کن خوب می‌شی.هق می‌زنم._ دارم می‌میرم...انگشت اشاره‌اش ر‌وی لب‌هایم قرار می‌گیرد._ هیس! نگو اینجوری.ضربه‌ای به در اتاق می‌خورد و یزدان که اجازه‌ی ورود می‌دهد مادرش با طمانینه داخل می‌آید.نزدیک می‌شود و بدون حرف خم می‌شود کیسه‌ی آب‌گرم را با احتیاط زیر شکمم قرار می‌دهد.با گریه به صورتِ همیشه بی‌تفاوتش نگاه می‌کنم و لب می‌گزم._ مامان به نظرت دکتر خبر کنم؟_ نه! یکم بگذره خوب می‌شه ولی از دکتر خودم وقت می‌گیرم فردا برید مطبش. این همه درد حتماً یه دلیلی داره!مادرش عقب می‌رود و من بی‌هوا نیم خیز می‌شوم.کیسه‌ی آب‌گرم را روی تخت می‌اندازم و خودم را داخل دستشویی می‌اندازم.حالت تهوع‌ام شدت گرفته و برای اینکه بالا بیاورم و راحت شوم انگشت فرو می‌کنم داخل دهانم.گلویم تحریک می‌گردد و بالاخره عق زدن‌هایم به بالا آوردن ختم می‌شود.گلویم مثل یک سنگ، سفت می‌شود و دردی تیز عایدم می‌گردد.یزدان نگران به در می‌کوبد و من بی‌حال بیرون می‌روم.دستپاچه نگه‌ام می‌دارد و مادرش می‌گوید می‌رود بگوید برایم یک دمنوش آماده کنند.https://blogs.gartner.com/jonah-kowall/2014/11/19/new-research-implement-mobile-application-performance-monitoring-for-app-analytics-and-app-quality-visibility/#comment-422726https://forum.moshaver.co/members/melan.htmlhttp://irchess.com/member.php?action=profile&uid=10723https://disqus.com/by/disqus_Z8wAnvzlUz/about/https://blog.uvm.edu/aivakhiv/2009/01/23/heraclitean-spirituality/?unapproved=3901409&moderation-hash=1bd68bf2b5f3ae34f294ecc9b5f97211#, ...ادامه مطلب

  • نقد کتاب جنايت در تاريکي

  • نقد کتاب جنايت در تاريکي اثر جي. دي. راب    نقد کتاب جنايت در تاريکي درباره‌ي نويسنده: نورا رابرت در سيلورسپرينگ مريلند متولد شد. آخرين فرزند از پنج فرزند خانواده بود و بعد از فارغ‌التحصيلي مدتي در يک مدرسه‌ي کاتوليک مشغول به کار شد و در جواني ازدواج کرد و در کيدزويل ساکن شد. نورا مدتي به‌عنوان منشي حقوقي مشغول بود که به گفته‌ي خودش چندان در اين کار عملکرد خوبي نداشت. «در تايپ سريع بودم اما نمي‌توانستم کلمات را هجي کنم. من بدترين منشي حقوقي بودم که بتوان فکرش را کرد». بعد از تولد دو پسرش خانه‌نشين شد و به تمرين نويسندگي پرداخت. در فوريه ???? ايده‌ي جديدي به ذهنش رسيد و قلم‌به‌دست شد اما باوجود دو فرزند سه و شش‌ساله در خانه زمان کافي را براي اجراي ايده‌اش پيدا نکرد. نورا رابرت در خانواده‌اي به دنيا آمده بود که همه اهل مطالعه بودند؛ او نمي‌تواند زماني را به ياد بياورد که کتابي در دستش نبوده باشد يا داستان‌سرايي نکرده باشد. بالاخره نورا قلم و کاغذش را برداشت و يکي از داستان‌هايش را روي کاغذ آورد. همان‌جا بود که کار حقيقي نورا آغاز شد. داستان نورا چندين بار توسط ناشران مختلف رد شد تا اينکه نخستين کتابش توسط انتشارات سيلوئِت در سال ???? به چاپ رسيد. نورا همسر دومش را زماني که براي ساختن کتابخانه اجيرش کرده بود ملافات کرد و در جولاي ???? به ازدواج او درآمد. از آن زمان نورا همسرش زمان خود را صرف رونق بخشيدن به زندگي‌شان و گشتن دنيا کرده‌اند و به کمک يکديگر کتاب‌فروشي‌اي هم باز کرده‌اند. در تمام عمر نورا مردان زيادي دور و برش بوده‌اند. او نه‌تنها آخرين فرزند خانواده که تنها دختر خانواده نيز بود؛ و فرزندانش هم پسر بوده‌اند. به‌اين‌ترتيب او همواره هم‌نشين مردان بسياري بوده و همين سبب شده تا طرز فکر آن‌ها را به‌خوبي بشناسد. اين موضوع براي خوانندگان آثار او بسيار لذت‌بخش است. به گفته‌ي خود او، او يا بايد از کار مردا سر رد بياورد يا بايد فرياد زنان سر به بيابان بگذارد! نورا رابرت در مجامع نويسندگي متعددي عضو است و جوايز بي‌شماري نيز از آن خودکرده است. اخيراً مجله‌ي نيويورک‌تايمز به او لقب «رمان‌نويس محبوب آمريکا» را داد.هميشه براي قتل انگيزه‌اي هست؛ اما زماني که بازيگر جوان در اکران فيلمي در ميدان تايمز به قتل مي‌رسد، پي بردن به اين انگيزه ,نقد,کتاب,جنایت,در,تاریکی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها